ازدواج زرد پسر و دختر کم سن / عروسی که با عروسک به خانه داماد رفت!
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۵۹۳۴۳
رکنا: ازدواج کودکان پدیده شومی است چون همه کودکیهای کودکان را میگیرد و بعد از چند سال روح افسردهای به آنها میبخشد که با هیچچیز قابل درمان نیست.
به گزارش گروه اجتماعی رکنا، تلخی این پدیده شوم که هنوز در برخی شهرها و مناطق دورافتاده کشور وجود دارد، به اندازهای است که نه فقط باور عمومی جامعه را به خود معطوف کرده بلکه نگرانی مسئولان را نیز برانگیخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برنامهریزی برای جلوگیری از ازدواج کودکان
ازدواج بهعنوان یک پدیده فرخنده نقطه عطف بلوغ است. متأسفانه هنوز بسیاری از افراد در جامعه ما بلوغ جسمی را تنها ملاک ازدواج قلمداد میکنند و توجهی به بلوغ فکری و اجتماعی ندارند؛ یعنی اصولا برایشان مهم نیست که فرد، توانایی ازدواج دارد یا نه. با کمال تأسف دربعضی مناطق عشایری ازدواجهای زودرس بیشتر ملاحظه میشود.
معمولا در مناطق یادشده اینگونه ازدواجها بهدلیل شرایط آبوهوایی و بلوغ جسمی اتفاق میافتد. حتی در مورد بلوغ جسمی نیز برخی خانوادههای عشایر اعتقاد دارند دختر باید در خانواده شوهر به بلوغ برسد. این عادتها و پندارهای غلط باعث میشود که دختری خردسال به عقد یک مرد بزرگسال دربیاید. گاهی بزرگان قبیلهها برای پایاندادن به دعواهای بینقبیلهای و عشیرهای و پیشگیری از نزاعهای بعدی این کار را که به آن «خونبس» میگویند، انجام میدهند.
گذشته از مشکلات جسمی و ناراحتیهایی که در روابط زناشویی به وجود میآید، مشکلات روحی عدیدهای برای کودکان و نوجوانان پیش میآید که منجر به خودکشی و فرار Escape از خانه میشود و در بهترین حالت، آن دختر زندگیاش را در افسردگی ادامه میدهد. این ازدواجهای آزاردهنده دخالت نهادهای فرهنگی و قضایی را میطلبد تا از این فجایع جلوگیری کنند. بعضی از این خانوادهها پرجمعیت هستند و گاهی 14فرزند دارند و دربعضی مناطق برای رهاشدن از هزینه شکم فرزندان خانواده خود این کار را انجام میدهند.
شناسایی خانوادههای پرجمعیت و حتی اعمال پیشگیریهای اجباری برای جلوگیری از موالید میتواند راهکار دیگری برای کنترل این حوادث Accidents تلخ باشد. متأسفانه این ازدواجها به ثبت قانونی نیز نمیرسد و فقط توسط روحانی محل صیغه عقد جاری میشود. در بیشتر موارد این صیغه ادامه مییابد و نهایتا زن با کوچکترین اعتراضی از خانه اخراج میشود.
بالابردن سطح آگاهی و اطلاعرسانی از طریق رسانهها، تعریف پروژههای آموزشی در عشایر جنوب و مناطق یادشده و استمداد از روحانیون محل برای دخالت در اینگونه موارد میتواند چارهساز باشد؛ چراکه روحانیون در مناطق مختلف دارای جایگاه ویژهای هستند و میتوانند با آگاهسازی مردم از اینگونه اعمال جلوگیریکنند. گاهی دیده میشود که عروس با عروسک به خانه بخت میآید و حتی الفبای ازدواج و زناشویی را نمیداند؛ متأسفانه هیچکس هم مسائل زناشویی را به آنها آموزش نمیدهد و با مشکلات زیادی مواجه میشوند. دولت باید در یک برنامه گسترده علمی از طریق کمیته امداد، بهزیستی، نیروی انتظامی و قوه قضاییه با آگاهسازی رؤسا و ریشسفیدان قبایل، اقدام به اطلاعرسانی کند و اجازه ندهد اینگونه فجایع و ازدواجها اتفاق بیفتد و تکرار شود.
مجید ابهری
قوانین روی کاغذ
ماده 1041قانون مدنی،این امکان را میدهد که پسران زیر 15سال و دختران زیر 13سال با رضایت ولی به شرط مصلحت، به عقد دیگری دربیایند و برای تعیین سنجش رضایت پدر به دادگاه ارجاع داده میشوند. البته در بیشتر موارد حکم رشد و نه حکم رسمی ازدواج صادر میشود. در حقیقت، با این ماده قانونی کودکانی که هنوز به سن قانونی نرسیدهاند و نمیتوانند روی املاک و حتی تعهدات و قراردادهای خود تسلط داشته باشند، با تعهدی به نام ازدواج روبهرو میشوند و مجبور به پذیرش و رفتن زیر بار تعهدات زوجیت خواهند بود؛ آن هم در شرایطی که در جای دیگری از قانون Law مدنی یعنی مادههای 1209و 1210اعلام شده که فرد با شرط سنی 15سال تمام میتواند روی املاک خود تسلط داشته باشد.
نبود قانون مناسب و وجود آمار 41هزار ازدواج کودکان در سال، تناقضاتی را اثبات میکند؛ اینکه کودک از طرف ولی و قانون ـ بنا بر مصلحت ـ متعهد به تعهداتی میشود که شناخت درستی نسبت به آنها ندارد و در انتخاب آنها سهمی نداشته است؛ ضمن اینکه شاید در برههای از زمان نسبت به انتخابی که از سوی پدرش صورت گرفته معترض و پشیمان باشد. در این حالت پاسخ مناسب به کودک چیست؟ در ماده 1041که بسیار زیرکانه نوشته شده، قانونگذار مسئولیت سؤالهایی که ممکن است بر دوشاش گذاشته شود را با کلمه «مصلحت» بر دوش ولی انداخته است؛ حال آنکه این کلمه خود ابهاماتی دارد! تعریف مصلحت چیست؟
برای مثال پسر زیر 15سال متعهد به پرداخت مهریه میشود. سؤال اینجاست که بعد از 15سالگی که فرد بر املاک خود مسلط میشود چهکسی باید این مهریه را پرداخت کند؟ این مسئله هنوز در قانون، مبهم است؛ یا دختر زیر 13سال متعهد به تمکین و اطاعت از همسر میشود و اینها چیزهایی است که فرد انتخاب نکرده اما ولی او را در شرایط پذیرش آنها قرار داده است. این خلأهای قانونی باعث میشود که بعدها کودک مجبور به پذیرش عناوینی چون «مطلقه» و «بیوه» شود.
قانون فرض را بر این گذاشته که با ارائه یک ماده قانونی به نام الزام دریافت حکم رشد، ازدواج کودکان را دشوار کرده است درحالیکه 41هزار ازدواج دختر و پسر زیر 15سال در کشور نشان از شکست چنین قوانینی میدهد. این را هم باید گفت که این 41هزار نفر ازدواج خود را ثبت قانونی کردهاند؛ آن هم در شرایطی که شناسنامه افراد زیر 15سال اصلا برگه ثبت نام زوج یا زوجه ندارد اما خانوادهها با تلاش بسیار شناسنامه فرزندان زیر 15سال خود را تعویض میکنند تا بالاخره بتوانند این ازدواج را ثبت کنند.
رایحه مظفریان
دخترکان عروس
برخی مطالعات نشان میدهد زنانی که زیر 18سال تمام ازدواج کردهاند- که ما آنان را دخترکان عروس مینامیم- نسبت به دیگر زنان به میزان بسیار بالاتری برای طلاق اقدام کردهاند، همچنین دخترکان عروس برای طلاق خود مهمترین دلایل خود را علاقه نداشتن به زوج، مشکل با خانواده زوج و اجباری بودن ازدواج میدانند؛ کارشناسان مرکز مداخله در خانواده بهمنظور کاهش طلاق، عمده دلایل این زنان را برای پیگیری طلاق، عدمبلوغ فکری و عاطفی،تسلط نداشتن بر مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباطی عنوان میکنند. با توجه به این واقعیات میتوان به نتایجی متناظر به ابعاد روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد که در ادامه این نتایج بهطور خلاصه عنوان میشود.
بالا بودن آمار درخواست طلاق بین دخترکان عروس نسبت به دیگر زنان نشاندهنده آن است که ازدواج دختران در شرایطی که هنوز به سن مطلوب نرسیدهاند خود میتواند یک عامل افزایشدهنده طلاق در خانواده باشد. بهنظر میرسد با توجه به اینکه دختران در سنین نوجوانی در دوران استقلالطلبی هستند، ازدواج آنان در این زمان میتواند به شکست بینجامد چراکه تشکیل خانواده عملا با یک همگرایی بین زوجین میسر میشود و لازمه ادامه مطلوب آن نیز وجود همگرایی در بین زوجین است حال آنکه دختران در دوران نوجوانی نهتنها آمادگی این همگرایی را ندارند بلکه در مقابل آن مقاومت نیز میکنند.
عدمعلاقه به زوج عمدهترین دلیل درخواست طلاق از سوی دخترکان عروس بوده است؛به این دلیل که در سنین پایین عملا امکان انتخاب دقیق برای آنها وجود نداشته و انتخاب یا از سوی والدین انجام شده یا اینکه با معیارهای سطحی و کماهمیت همراه بوده است. نتیجه آنکه پس از فروکش کردن احساسات اولیه و عیان شدن مسئولیتها و مشکلات، نوعی دلسردی و گاه نفرت نسبت به زوج در زوجه بهوجود میآید و چون این زنان مسئولیت انتخاب خود را بیشتر متوجه والدین میدانند و خود را یک قربانی بهحساب میآورند، تلاش کمتری برای رفع این احساسات نشان میدهند. این عامل به تنهایی تمام تلاش زوجه را برای حل مشکلات با همسرش متوقف کند.
اختلاف با خانواده زوج یکی دیگر از عوامل مهمی است که منجر به دادخواست طلاق از سوی دخترکان عروس شده است. دلیل عمده این مشکلات را میتوان در عدمتسلط این قشر از زنان به مهارتهای ارتباطی مورد نیاز جستوجو کرد. کارشناسان مرکز مداخله در خانواده بهمنظور کاهش طلاق نیز فقدان این مهارتها را در دخترکان عروس مشاهده کرده و گزارش دادهاند.
وجود مشکلاتی در روابط زناشویی دخترکان عروس نیز یکی از عوارض ازدواج در سنین پایین است که بهدلیل عدمرشد جسمی مناسب برای برقراری ارتباط جنسی و نیز عدمحصول آمادگی روانی برای این نوع رابطه در آنهاست. ناگفته پیداست که اینگونه مشکلات تا چه حد میتواند موجبات سردی روابط عاطفی در زوجین را ایجاد کند. ازدواج موفق و پایدار، نیازمند حصول مطلوب بلوغ عاطفی و فکری در زوجین است، بهنحوی که آنان را در مقابل مسائل و مشکلات پیشرو کمک کند. دخترکان عروس به این دلیل که هنوز به سن تقویمی مناسب نرسیدهاند طبیعتا مراحل رسیدن به بلوغ فکری و عاطفی را نیز بهصورت مناسبی طی نکردهاند و این ناپختگی در حوزه فکر و عاطفه بیشترین تأثیر را از دیدگاه کارشناسان در کشیدهشدن آنان به سمت طلاق بر جای نهاده است. مهارتهای زندگی از لازمههای رسیدن به یک زندگی موفق است که نقش آن در خانواده نیز حائز اهمیت بسیاری است؛ آنگونه که از نتایج بهدست آمده پیداست دخترکان عروس به این مهارتها مسلط نبودهاند و همین امر یکی دیگر از دلایلی است که آنان را به سوی طلاق سوق داده است.
دکتر محمد ترکمان
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۵۹۳۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دغدغه رهبر انقلاب پیرامون فرزندآوری و ازدواج مجرّدان
آنچه در ادامه میخوانید انتشار گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص «سبک زندگی اسلامی در بخش خانواده» است که در شماره های مختلف تقدیم علاقهمندان میشود.
بخش حقیقی تمدن نوین اسلامی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد که همان سبک زندگی است. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است، مثل مسئلهی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلهی خط، مسئلهی زبان، مسئلهی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه.
همه اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است. «بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی، ۱۳۹۱/۰۷/۲۳»
مسئلهی فرزندآوری خیلی مسئلهی مهمی است. چند سال ما این مسئله را مطرح کردیم و گفتیم؛ خب یک عده از دخترخانمهای خوب، خانمهای جوان قبول کردند و عمل کردند لکن در محیط عمومی جامعه اثری از این قضیه نیست. الان آمار فرزندآوری ما به قدر جانشینی هم نیست، یعنی کمتر از جانشینی است، الان اینجوری است. این معنایش این است که ما تا سی سال دیگر یک جامعهی پیر داشته باشیم.
خطر بزرگی است، این از همهی خطرات بزرگتر است. این خیلی مهم است. این احتیاج به تلاش و کار دارد. مسلّماً راههایی هم وجود دارد برای اینکه بشود این را درست کرد؛ باید بنشینید این راهها را پیدا کنید.
یک [مسئله] هم ازدواج مجرّدان است. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ»(۱) این الان واقعاً [لازم است.] گاهی دخترهایی بدون آوردن نام یا گاهی هم با نام، به من نامه مینویسند که طالب ازدواجند و برایشان فراهم نمی شود. یکی از دعاهایی که بنده دائم میکنم برای ازدواج دخترها و پسرهایی است که مایل به ازدواجند و امکان ازدواج ندارند. فکر کنید ببینید چه کار باید کرد؟ همهی اینها قابل علاج است. بایستی این را [علاج کرد].
در مسائل خانواده به نظر من روی این چند موضوع بخصوص باید تکیه کرد و باید راههای عملی پیدا کرد. یکی از کارهای بسیار اساسی در این زمینه فرهنگسازی است؛ باید فرهنگسازی کنید. ببینید چگونه میشود فرهنگسازی کرد؛ بالاخره بروید افکار عمومی را درست کنید، یعنی یک کار بزرگ این است.
کار مردمی هم -که اشاره شد کارهای مردمی و اینها- کاملاً درست است. باید کار از دست مردم گرفته نشود، اگر چه دستگاه حکومت مسئولیت دارد، ما هم مسئولیت [داریم]، در مورد مسائل خانواده ما مسئولیت داریم، دولتها مسئولیت دارند، همهی دستگاههای مختلف حکومتی مسئولیت دارند و باید به وظایفشان عمل کنند لکن این پویش مردمی و حرکت عمومی مردمی نبایستی متوقف بشود؛ کار اساسی را این میکند و دولتها بایستی کمک کنند. «بیانات در دیدار با فعالان و کارشناسان خانواده، ۱۳۹۸/۰۵/۲۴»