مصاحبه با مرد 34 ساله ای که با کودک 12 ساله ازدواج کرد: روزی دیدم زنم به جای اینکه خانه را تمیز کند عروسک بازی میکند من هم حسابی کتکش زدم
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۷۸۸۰۹
دخترانی که سن و سال زیادی ندارند حرف شنوی بیشتری دارند، کمتوقع هستند و با غر زدن اعصابت را خرد نمیکنند.
به گزارش عصر ایران روزنامه ایران نوشت: هرگاه سخن از کودک همسری به میان میآید به یاد دخترکانی میافتیم که به جای کودکی کردن به یکباره همسر بودن را تجربه میکنند بیآنکه معنای آن را بدانند. پای درد دلشان که مینشینیم باورهای کهنه و قدیمی، سلطهطلبی بر همسر و حتی لذتجویی جنسی را دلیل ازدواج مردانی مییابیم که همسران خود را از میان دختربچهها انتخاب میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هرچند سخن گفتن از دشواریهای زندگی برای قربانیان کودک همسری دشوار است اما دختران راحتتر از مردان از زندگی خود میگویند و کمتر مردی را میتوان یافت که از دلایلش برای ازدواج بگوید. در این میان اما مسعود مردی است که حاضر شده بدعت شکنی کند و از زندگی و ازدواج خود با دختری بگوید که در 12 سالگی بر سر سفره عقد او نشسته است...
چند سالتان است و اهل کجا هستید؟
متولد سال 50 هستم و اهل بوشهرم.
یعنی 47 سال دارید، چند ساله بودید که ازدواج کردید؟ همسرتان هنگام ازدواج چند ساله بودند؟
من حدود 34 ساله بودم و همسرم 12 سال داشت.
22 سال اختلاف سنی با دختری که هنوز کودک بود! به چه دلیل تصمیم گرفتید با یک دختربچه زندگی مشترک را آغاز کنید؟
دخترانی که سن و سال زیادی ندارند حرف شنوی بیشتری دارند، کمتوقع هستند و با غر زدن اعصابت را خرد نمیکنند.
به نظر شما حرف شنوی و کم توقعی برای همسر بودن کافی است؟
بله. دخترهای کم سن و سال جرأت ندارند روی حرف همسرشان حرف بزنند و این یعنی آرامش. میدانی خانم، مادر من هم تقریباً در همین سن و سال با پدرم ازدواج کرد و من هیچ وقت نشنیدم که حتی پدرم را با اسم کوچک صدا بزند. پدرم تا لحظه مرگ آقای خانه بود و حرفش قانون اول و آخر در خانه. اما در مقابل عمویم همیشه برای سادهترین امور هم از زنش اجازه میگرفت بیچاره حسابی زن ذلیل بود.
شما از انتخاب و زندگی خود راضی هستید؟
بله البته اوایل خیلی اذیت شدم؛ هیچ چیز نمیدانست و یک کم هم دست و پا چلفتی بود. اما دختر باهوشی بود و توانستم کم کم او را آنطور که دوست داشتم بار بیاورم.
منظورتان این است که آنطور که دوست داشتید او را تربیت کردید؟
بله، اوایل فکر میکرد زندگی یعنی خاله بازی و خیلی از موضوعها را جدی نمیگرفت، مثلاً یک روز دیدم به جای اینکه خانه را تمیز کند یا لباسهای مرا بشوید عروسک بازی میکند. من که برای فردا لباس تمیز نداشتم از کوره در رفتم و حسابی کتکش زدم از آن روز فهمید که زمان بازی تمام شده و باید حواسش به زندگی باشد. البته نه اینکه دوست داشته باشم دست رویش بلند کنم اما گاهی مجبور میشوی.
چطور میتوان از دختربچهای که هنوز تجربه سختیهای زندگی را نداشته و حتی برای گذران برخی از امور زندگی وابسته پدر و مادرش است و به قول خودتان از ترس سکوت میکند توقع داشت بتواند وظایف همسری را بدرستی انجام دهد؟
خودتان میدانید که خدا دختران را 6 سال زودتر از مردان مکلف کرده یعنی آنها در 9 سالگی به بلوغ میرسند پس نباید به آنها به چشم کودک نگاه کرد. هرچند بعضی از دختران نازپرورده هستند و به قول معروف مادرانشان زیادی نازشان را میکشند اما همه آنها میتوانند وظایف زن بودن خود را انجام دهند هرجا هم که نفهمیدند چه باید بکنند خوب ما راهنمایی شان میکنیم.
منظورتان از راهنمایی همان کتک زدن است؟
همیشه نه اما خوب بعضی وقتها آدم مجبور میشه که کمی جدیت به خرج بدهد. قدیمیها بیخود نگفتند که جنگ اول به از صلح آخر است.
همسر شما هم جزو کودکانی بوده که باید در جریان بازی و وقت گذراندن با هم سن و سالانش خیلی از مناسبات اجتماعی را یاد میگرفت و در سایه حمایت پدر و مادر برای زندگی بزرگسالی آماده میشد اما از همه این موارد محروم شده و به یکباره وارد زندگی مشترکی شده که در آن به جای نصیحت مادر، همسرش با جدیت و کتک وظایفش را به او آموزش داده. فکر نمیکنید اگر او در خانه پدری میماند امروز خوشبختتر بود؟
نخیر این حرف ها فقط برای داستانهاست. زندگی واقعی با این داستانها فرق دارد خود شما وقتی نان نداری شکم دخترت را سیر کنی با محبت میتوانی مانع مردنش از گرسنگی بشوی چه برسد به اینکه مناسبات اجتماعی یادش بدهی؟ نخیر اصلاً این طور نیست دختربچه یعنی چه من با شما موافق نیستم.
هیچ وقت به این فکر افتادید که ای کاش به جای این دختربچه با دختر جوانی ازدواج میکردید که از پس مسائل زندگی بربیاید؟
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، این اتفاق افتاده، اما فقط در حد فکر بوده چون همسر من دختری باهوش بود که وظایفش را خیلی سریع یاد میگرفت. به همین دلیل تصمیم گرفتم کمی تحمل کنم و شکر خدا صبر من نتیجه داد.
از صحبت هایتان معلوم است که از ازدواج خود راضی هستید، درست متوجه شده ام؟
بله هرچند اوایلش سخت بود مانند هر کار دیگری اما نتیجه مهم است و من حالا از تصمیم و زندگی خود راضی هستم.
همسرتان چطور، او هم راضی است؟
بله از خدایش هم باشه. وقتی هم سن و سالانش مجبورند برای یک لقمه نان از صبح تا عصر کار کنند او خانم خانه خودش است. نه تنها سرپناه دارد، نان و بوقلمونی هم بر سر سفرهاش هست. خدا رو شکر بچههای خوبی هم داریم پس چرا راضی نباشد.
ناراحتی نمیکرد، بیقرار نبود وقتی به او سخت میگرفتید نمیخواست به خانه پدرش برگردد؟
نه، چرا باید چنین کاری بکند. دختران ما میدانند که با لباس سفید به خانه شوهر میروند و با همان لباس سفید هم باید از خانه شوهر بیرون بیایند از این خبرها نیست که تا اوضاع بر وفق مراد نبود شال و کلاه کنند و به خانه پدر برگردند.
از بچه هایتان بگویید، چند تا بچه دارید؟
3 تا بچه دارم 2 تا پسر و یک دختر.
اولین فرزندتان چند سال بعد از ازدواج به دنیا آمد؟
حدود یک سال و نیم از ازدواجمان گذشته بود که پسر اولم به دنیا آمد.
یعنی همسرتان هنوز 14 ساله نشده بود که مادر شد. یک مادر 14 ساله توانسته به نحو احسن موجود دیگری را بدرستی پرورش دهد و تربیت کند؟
بچهها را همان طور که دوست دارم تربیت کردهام همان طور که همسرم بیچون و چرا مطابق خواستهام رفتار میکند پسرها هم حرف شنوی خوبی از من دارند. دخترم هم که عزیز دلم است و از او راضی ام.
فکر نمیکنید اگر پدرتان همیشه حرف اول و آخر را در خانه نمیزد، امروز حرف شنوی بیچون چرای همسر و فرزندانتان این قدر برایتان مهم نمیشد؟
نه. چه ربطی دارد.
دخترتان چند سال دارد؟
8 ساله است عزیز دل بابا.
حاضرید سه یا 4 سال دیگر او را به عقد مردی که چندین سال از او بزرگتر است دربیاورید؟
این یک موضوع کاملاً شخصی است. من علاقهای به ازدواج دخترم ندارم. شاید دخترم هم دوست داشته باشد ادامه تحصیل بدهد و برای خودش دکتر یا مهندسی شود.
یعنی مثل خیلی از خانمها برای یک لقمه نان ساعتها بیرون از خانه کار کند؟
نه چرا این طوری به قضیه نگاه میکنید ممکن است دختر من دوست داشته باشه برای دل خودش کار کنه شاید هم نه. تا آن زمان کی مرده کی زنده؟
اگر دخترتان بخواهد برای دل خودش درس بخواند و ازدواج نکند، یکی مثل زن عمویتان نمیشود؟
خوب بشود.
از حرفهایتان این طور تصور کردم از رفتار او و مداخله و اظهارنظرهایش در تصمیمات عمویتان خوشتان نمیآید؟
نگفتم خوشم نمیآید.
اما گفتید بیچاره عمویم زن ذلیل بود چون باید برای سادهترین امور هم با همسرش مشورت میکرد این طور نیست؟
زندگی هرکس به خودش مربوط است. من و همسرم از زندگی خود راضی هستیم همانطور که پدر و مادرم و عمو و زن عمویم راضی بودند. زندگی بقیه آدم ها به من ربطی ندارد. به دخترم هم اجازه میدهم خودش برای زندگیاش تصمیم بگیرد.
اگر او خواست در 12 سالگی مانند مادرش ازدواج کند چه؟
دختر من از نظر مالی چیزی کم ندارد که در 12 سالگی ازدواج کند.
یعنی همسرتان به دلیل نیاز خانوادهاش قبول کرد با شما ازدواج کند؟
دلیلش هر چه بود الآن زن من است و از زندگیاش هم راضی است.
مطمئن هستید؟
همین شماها هستید که دخترها را پر رو کرده اید. این حرفهایی که شما میزنید فقط آمار طلاق را بالا میبرد. حیف وقتی که برای مصاحبه با شما گذاشتم.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: کودک همسری ازدواج کودکان کودک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۷۸۸۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران کودکهمسری در آمریکا
ایالات متحده در حالی با ازدواج کودکان و ازدواج اجباری در کشورهای دیگر مخالف است و آن کشورها را متهم به نقض حقوق کودکان میکند که قوانین این کشور از کسانی که در معرض این امر هستند محافظت نمیکند.
به گزارش ایسنا، در تاریخ چهار آوریل امسال، قانونگذاران ایالتی در «ویرجینیا»ی آمریکا به اصلاح قانون ایالتی رأی داده تا از کودک همسری جلوگیری کنند و چند روز بعد نیز فرماندار «گلن یانگکین» این قانون را امضا کرد. این رای در این ایالت یک اقدام مهم برای حقوق کودکان بود.
ویرجینیا دوازدهمین ایالت از مجموع ۵۰ ایالت آمریکاست که ازدواج کودکان را ممنوع کرده است. این در حالیست که فعالان حقوق کودکان تاکید دارند که ممنوعیت ازدواج کودکان و محافظت از خردسالان در برابر سوءاستفاده و تعرض در سراسر ایالات متحده اجرایی شود.
تا سال ۲۰۱۷ میلادی، ازدواج کودکان در سراسر ایالات متحده تحت شرایط خاصی قانونی بود، از جمله در صورت رضایت والدین یا قاضی، یا اگر کودک خردسال باردار بود یا فرزند داشت.
مقامات این کشور اعلام کردهاند: تنها ۱۲ ایالت از ۵۰ ایالت آمریکا ازدواج کودکان را ممنوع کردهاند و ما باید قوانین را اصلاح کرده و کودکهمسری را در تمام ایالات ممنوع کنیم.
بر اساس دادههای یک مطالعه جدید، اگرچه آمریکایی ها اغلب ازدواج کودکان را یک مشکل خارجی تصور میکنند اما واقعیت این است که آنها «مانند کبکی که سر خود را در برف فرو برده»، از رواج این موضوع در کشور خود غافل ماندهاند در حالی که طبق آمار کارشناسان، این پدیده به طور چشمگیری در سراسر ایالات متحده گسترده است.
بر اساس آمارهای رسمی منتشرشده، بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸ میلادی حدود ۳۰۰ هزار کودک به طور قانونی در ایالات متحده ازدواج کردند. برای مثال کالیفرنیا هیچ حداقل سنی را برای ازدواج مشخص نکرده است و سالانه بیش از ۸۰۰۰ کودک در این ایالت ازدواج میکنند.
۸۶ درصد از ازدواج های کودکان گزارش شده در ایالات متحده بین بزرگسالان و افراد زیر سن قانونی، اغلب دختران ۱۶ ساله بوده اما گاهی اوقات در سن ۱۲ سالگی نیز رخ داده است.
کارشناسان آمریکایی تاکید میکنند عدم اصلاح قوانین موجود یا تعیین قانونی مشخص در رابطه با ازدواج کودکان، نوعی خشونت مبتنی بر جنسیت و نقض حقوق بشر در این کشور است. علاوه بر آزار جسمی و روحی، کودکان را در معرض خطر فقر و استثمار قرار میدهد و فرصت های آموزشی و اقتصادی را از آنها سلب میکند.
این گزارش میافزاید پدیده کودکهمسری عامل اصلی ترک تحصیل دختران نوجوان در سراسر جهان است. در ایالات متحده نیز زنانی که قبل از ۱۸ سالگی ازدواج می کنند، ۵۰ درصد بیشتر احتمال دارد که دبیرستان را ترک کنند، چهار برابر کمتر از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند و ۳۱ درصد بیشتر در فقر زندگی میکنند. پیامد ازدواج در این سنین در سراسر زندگی آنها طنینانداز میشود و چرخههای فقر بین نسلی را تداوم می بخشد.
اما از آنجایی که در آمریکا هیچ قانون فدرال جامعی برای تعیین حداقل سن ازدواج وجود ندارد و قوانین ایالتی برای ازدواج کودکان پر از خلأها هستند، این رویه همچنان ادامه دارد. همچنین این «باورِ خلاف واقع» مبنی بر اینکه ازدواج کودکان، فقط مشکل کشورهای دیگر است و نمیتواند در ایالت متحده اتفاق بیفتد، بحثهای عمومی سازنده و قوانین مؤثر را مسدود میکند.
این باور نادرست به چرخه غفلت و بیعملی دامن میزند و دولتها را از انجام اقدامات مؤثر باز میدارد.
به گزارش الجزیره، در حالی که ایالات متحده صریحاً با ازدواج کودکان و ازدواج اجباری در کشورهای دیگر مخالف است، قوانین علیه آن در داخل ایالات متحده ناقص و ضعیف است و از کسانی که در معرض خطر هستند، محافظت نمیکند. در واقع، اکثر ایالت های ایالات متحده با استانداردهای بین المللی حقوق کودک سازگار نیستند.
کارشناسان میگویند پایان دادن به ازدواج کودکان در ایالات متحده ابتدا مستلزم شناخت آن به عنوان یک مشکل فوری و مداوم داخلی است.
همه ایالت ها باید برای تصویب و اجرای یک چارچوب قانونی قوی که حداقل سن ازدواج را ۱۸ سال تعیین می کند، بدون استثناء تلاش کنند. این وظیفه سیاستگذاران و ... است که در برابر ازدواج کودکان بایستند.
انتهای پیام